اندیشه مطهر

سیری در زندگی و آثار ارزشمند علامه شهید استاد مطهری

اندیشه مطهر

سیری در زندگی و آثار ارزشمند علامه شهید استاد مطهری

اندیشه مطهر

با سلام
به وبلاگ .: اندیشه مطهر :. خوش آمدید.
با آرزوی گذراندن دقایقی پربار برای شما بازدید کنندگان عزیز.


*** *** *** *** *** *** *** *** ***

حکمت حکایتی ز لب دلربای توست

جان کلام در سخن جانفزای توست

اشراق اگر به مدرسه نوری فکنده است

آن نور، نور شعله‌ای از چشم‌های توست

دست شفا نجات نبخشد به درد و رنج

داروی درد عشق به دارالشفای توست

۳ مطلب با موضوع «خاطرات استاد» ثبت شده است



از زبان همسر استاد مطهری

ساعتی ا زنیمه شب می‌گذشت، که زنگ ساعت مرتضی به صدا در آمد، عادت همیشه‌اش بود، که در تاریکی شب به دور از چشم بنده‌های خدا با معبودش راز و نیاز کند. اما آن شب حال دیگری داشت.

صدای گریه‌اش را می‌شنیدم. دلم می‌خواست کمی بلند‌تر حرف بزند. تا من هم بشنوم که مرتضی در دل سیاه شب چگونه او را صدا می‌زند و یا حداقل یاد بگیرم که انسان چطور باید با خالقش صحبت کند.

نجوای شبانه‌اش که تمام شد، سر بر بالین نهاد تا کمی آرام گیرد.

اما ساعتی یعد یکباره از جا برخاست. نور مهتاب اتاق را روشن کرده بود.

پرسیدم: مرتضی چه شده؟

سکوت سنگینی میان من و او فاصله انداخت.

التهاب و موج هیجان در نگاهش بود، دلم طاقت نیاورد.

دوباره پرسیدم: « مرتضی چه اتفاقی افتاده؟»

آرام لب به سخن گشود...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۳۹
ایمان سلاجقه


ایشان هر موقع به فریمان می آمدند، بچه ها و مخصوصاً نوجوانان را فراموش نمی کردند و بین بچه ها مسابقه های مختلف ورزشی مانند فوتبال و دو می گذاشتند و خودشان هم بدون اینکه احساس بزرگی کنند، با ما مشغول بازی می شدند و به افراد برنده جایزه ای هم تقدیم می کردند.

من تقریباً 12 ساله بودم که ایشان به فریمان آمده بودند. ما در روستای «باغ عباس» که در آنجا باغ و زمین داریم، زندگی می کردیم و استاد مطهری

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۸
ایمان سلاجقه

 

استاد شهید مطهّرى از خاطرات خود درباره امام(ره) مى‏فرماید:

من قریب دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ (امام خمینى) تحصیل کرده‏ام. وقتى که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهایى از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من بلکه بر ایمانم نیز اضافه کرد. وقتى برگشتم، دوستانم پرسیدند: «چه دیدى؟». گفتم: «چهار تا آمَنَ دیدم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۰
ایمان سلاجقه